در کنار تمام اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان، اصل قاطع و جدی بودن مطرح می شود، متأسفانه برخی از والدین با فرزندان یا بسیار خشک و رسمی هستند و یا بسیار مهربان و نرم. این اصل را والدین با خشک ورسمی بودن و گذاشتن قاعده های خشک نادرست است .سقف قاعده ها را پایین نزنید که بچه ها خفگی کنند، دلگیر شوند، منتظر فرصت باشند که از آن خانه بیرون بروند و هر کاری دلشون خواست انجام دهند. قاطع بودن به معنای جدی و عصبانی و خشونت و سختگیری نیست. قاطع بودن به معنای اینکه قانونی که با هم تعریف کردیم باهم به اجرا بگذاریم. اگر والدین یا فرزندان در جایی از این قواعد خطا کردند می توان برای بار اول درباره دلیل خطا صحبت کنیم
آیا فردی که مشکلات روحی دارد باید بین این دو انتخاب کند یا تفاوتی ندارد که برای هر مشکل روانی به کدامیک مراجعه کند؟ نخستین تفاوت در روش کار روانشناسان و روانپزشکان در این است که روانشناسان روی فایلهای ذهن افراد تاثیر گذاشته و طرحواره وجودی آدمها را تغییر میدهند، این در حالی است که روانپزشکی راه دارودرمانی را پیش گرفته و به روی شیمی خون و مغز اثر میگذارد. تفاوت روانپزشک با روانشناس در این است که روانپزشک پزشکی است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی تخصص خود را در زمینه مسائل روانی گرفته است. کار روانپزشکان بیشتر تشخیص است و درمانی که توسط این افراد صورت میگیرد مبتنی بر درمان دارویی است.
از آنجا که خانم ها خیلی شنیداری هستند و دوست دارند بشنوند بهتر است، مردها عبارت هایی مانند این که «من هنوز تو رو دوست دارم» و «تو برایم مهمی» و «من منظوری نداشتم» را زیاد استفاده کنند. نیاز ذاتی خانم ها دوست داشته شدن و دوست داشتن است؛ بنابراین وقتی در موضوعی قرار می گیرند که آزرده خاطرند نیاز ذاتی شان، آسیب می بیند و با خودشان فکر می کنند «من رو دوست نداره» یا «نفهمید من دوستش دارم.» لازم به ذکر است که نیاز ذاتی آقایان نیز قدرت و توانایی است. معمولا در بحران ها احساس آزاردهنده آقایان بی کفایتی و تحقیر شدن است؛
یکی از موضوعاتی که تازه عروس و دامادها را نگران میکند،دعواها و مشاجرات سالهای اول زندگی مشترک است که آنها را از آرامش دور میکند. برخی از مشکلات ابتدای ازدواج به این دلایل ایجاد میشود : بر سر رفت و آمد با خانوادههای خود جنگ میکنند. تمایل دارند یکدیگر را تغییر دهند. انتظار دارند زندگی مانند داستانهای عاشقانه کتابها باشد.
بیشتر مشکلات دخترها از نداشتن رابطه مناسب با پدر سرچشمه می گیرد. پدری که از آغوش گرفتن دخترش عاجز است باید بداند که دخترش برای جبران محبت به کس دیگری که ممکن است اختلاف سنی زیادی با او داشته باشد پناه ببرد. و انتظار دارد طرف مقابل در آن واحد، همزمان، نقش همسر، پدر و یک دوست را بازی کند. جمع نشدن این سه خاصیت در طول زندگی در یک نفر آسیب های جبران ناپذیری را برای عزیزان ما رقم خواهد زد.
شخصیت ضد اجتماعی: برای او فقط نیاز به قدرت و آزادی خودش مهم است. نیازهای دیگران اهمیتی برایش ندارد. خصوصیت برجسته اش این است که نیازش به عشق و احساس تعلق تقریباً صفر است. از تحقیر کردن شما لذت می برد، فقط خودش را آدم قابلی می داند. درگول زدن دیگران ماهر است و اگر مهربان بنظر میرسد برای بهره کشی است نه برای لطف به شما. وقتی در رابطه با یک زن به خواسته هایش دست یافت، اگر زن بخواهد به او تکیه کند از دستش می گریزد، و اگر زن به او متکی باشد ممکن است او را آزار دهد تا تمام خواسته هایش را برآورده کند.
قانون 1 - هرعملی که بصورت عادت وتکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می رود . به عبارت دیگر با تکرار یک عمل ارادی ، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی میشود مثل تایپ کردن... قانون 2 - هر پیامی که به مغز خطور می کند یا گفته می شود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می گذارد و چنانچه تکرار شود ، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور می کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.
1- مردان بی نظم و بی نزاکت ازدواج با مردان به دور از ادب و نزاکت به صلاح نیست. بی نظمی خواه در تعیین وقت ، خواه در لباس و غذا و یا هر چیزدیگر، شما را از زندگی بیزار می کند. 2- مردانی متعلق به خویشاوندان خود شوهری که فقط به اقوام و خویشان خودش تعلق دارد نیز از جمله شوهرانی است که ابداً به درد شما نمی خورد. چون این گونه مردان اصلاً به شما متعلق نیستند و از آن دردانه های عزیز کرده ی پدر و مادر خود هستند که میخواهند همیشه کنار آنها باشند .
سیاه و سفید: بیانگر ترس، اضطراب، ناامیدی و غم است. قهوه ای: نشانگر مقابله در برابر فشار والدین برای نظافت است. بنفش: بیانگر تمایل به تضاد و گاهی اضطراب است. آبی: نشانگر درونگرایی کودک و رنگ صلح یا آرامش است. سبز: تمایل کودک به برقراری ارتباط
هر دختر و پسری حتما باید قبل از ازدواج کردن، دلیل و علت آن را برای خود مشخص نمایند. اگر ازدواج کردن جوانان به دلایل زیر باشد، یعنی هدف صحیحی برای ازدواج خود تعیین کرده است. 1- همراهی و هم صحبتی 2- ابراز محبت و عشق و صمیمیت